دانشمندان 11 ساله

کمی بیشتر بدانیم، بیشتر از کتاب درس مان

دانشمندان 11 ساله

کمی بیشتر بدانیم، بیشتر از کتاب درس مان

عشایر



یکی از دخترهای خوب مان به نام آرینا فغانی کلاس سوم، به دنبال پست «ایلات» مطلبی در تکمیل آن آورده است و از ما خواسته که آن را روی وبلاگ مان بگذاریم. با توجه به این که این مطلب در تکمیل مطلب قبلی است، ما نیز خواسته او را اجابت می کنیم.

 

زندگی عشایر

زندگی عشایر یک زندکی کاملا ساده است با آدم های بی آلایش و صاف و اینجا خبری از تجمل گرایی و ریا نیست. خانه های عشایر از چادر و چیت که نام آن کولا است، ساخته شده و از مصالح آن چنانی خبر نیست.

کولا نوعی آلاچیق است که به وسیله چوب های گوش دار با ارتفا لازم به صورت سرپناهی مکعب شکل ایجاد می شود. البته ساخت کولا با شیوه های مختلف انجام می شود ولی چاد و چیت توسط خود عشایر بافته می شود. عشایر زیر باران و برف و سرما و گرما زیر چنین سقفی زندگی می کنند و این نمونه ای از سختی زندگی مردم عشایر است.

در زندگی عشایر خبری از اجاق گاز نیست. آنها با آتش زدن چند هیزم پخت و پز می کنند و نان محلی هم درست می کنند. چای درست کردن با آتش طعم و مزه ای دیگر دارد. نان محلی عشایر از طعم و ویژگی خاصی برخوردار است و در واقع غذاهای مردم عشایر از نان محلی، روغن محلی، شیر و گوشت تامین می شود و کمتر به سراغ غذاهای امروزی می روند.

این مردم دنبال ایراد گرفتن و وخودنمایی کردن و ظاهرسازی نیستند و در عین حال که مردمی  بسیار مهمان نواز ستند، با هر آن چه در توان داشته باشند و در خانه باشد، از مهمانان خود پذیرایی می کنند.

صفا و صمیمیت و دوری از زندگی شهرنشینی یک نوع آرامش خاص در بین زندگی مردم عشایر به وجود آورده است که آنها فقط به کار خود فکر می کنند.

مردم عشایر از مشکلات زیادی رنج می برند و تنها درآمد از طریق همین دامداری است که با این شرایط سخت تعدادی از آنها نیز  به شهرها رفته اند و زندگی عشایری را رها کرده اند.

عشایر همواره برای تهیه آب دچار مشکل هسند چون معمولا در مکان هایی مستقر می شوند که آب نیست و مجبور هستند آب را با دبه های بزرگ و کوچک به سمت چادر خود بیاورند.

زندگی عشایر حمام و یخچال ندارد و مردم از مشکه برای حفظ آب استفاده می کنند که البته آب در داخل آن به شکل خمگ حفظ می شود. مشکه توسط خود عشایر درست می شود و درواقع یک وسیله ضروری در زندگی عشایر به خصوص در فصل تابستان است. از این مشکه برای تبدیل ماست به دوغ و کره نیز استفاده می شود که به وسیله زنان عشایر صورت می گیرد. زنان همانند مردان یک پای کار در زندگی هستند و آنها در مواقعی که مردان گوسفندان را برای چریدن می برند در کارهایی نظیر پخت نان و تمیز کردن خانه و دوشیدن شیر گوسفندان کمک می کنند.

علاوه بر این زنان لباس و پوشاک خود را تهیه می کنند و اکثریت تزئیان این نوع لباس ها به دست هنرمندانه زنان انجام می گیرد. لباس های آنها دارای تنوع رنگ بسیاری است در حالی که در زندگی امروز شهرنشینی می توان انواع لباس هایی را دید که با فرهنگ ما مرتبط نیست ولی ردم عشایر از لباس هایی که به فرهنگ ما تعلق دارند، استفاه می کنند.

در بین عشایر تحصیل کمتر برای دختران و زنان وجود دارد و بیشتر آنها مشغول کار هستند. دلیل عمده تحصیل نکردن مردم عشایر کوچ کردن آنهاست چرا که در روزهای طولانی در مسیر ییلاق و قشلاق هستند و به همین دلیل کمتر می توانند دنبال درس و تحصیل بروند.

با نگاه کلی به زندگی عشایر می توان گفت عشایر مردمانی هستند که در عین ساده زیستی مردمیانی پرتلاش بوده و بیشتر وقت خود را صرف دامداری می کنند.

کمی در مورد ایلات بدانیم


دختر خوب مان سما چکاه فر کلاس سوم بعد از این که خبردار شد وبلاگی داریم مخصوص بچه ها، یک تحقیق کوچک برای مان فرستاد. ما هم برای این که او تشویق شود و تحقیقات بیشتری انجام دهد، این تحقیق را روی وبلاگ می گذاریم.



 

ایل چیست؟

 

ایلات از اقوامی هستند که به صورت دسته جمعی زندگی می کنند و شغل های اصلی آن ها دام پروری می باشد و در کنار دام پروری شغل هایی از قبیل قالی بافی و گلیم بافی نیز انجام می دهند. این ها همیشه برای پیدا کردن چراگاه های بهتر از جایی به جای دیگر کوچ می کنند. آن ها اغلب در زمستان به جاهای گرم تر یا قشلاق کوچ می کنند و در تابستان به جاهای سردتر که ییلاق می باشد کوچ می کنند و زنان ایلات در کنار مردان کار می کنند و همیشه همراه مردان فعالیت می کنند و از فرزندان خود نگهداری می کنند. از ایلات ایران می توان به ایل قشقایی و بختیاری اشاره کرد که همچنان به کار دام پروری می پردازند. از خصوصیات اصلی ایلات و عشار می توان به شجاع بودن و با غیرت بودن آن ها اشاره کرد.

حقیقت این است که زندگی در یک ایل خیلی متفاوت از زندگی در روستا یا در شهر است و درک نوع زندگی آن ها برای ما که در شهری مثل تهران زندگی می کنیم سخت است. حتی ممکن است فکر کنیم که آنها زندگی سخت یا بدی دارند. ولی یکی از دوستان من که در سفری با او آشنا شدم، خود اهل یک ایل بود و از زندگی اش خیلی راضی بود. هرچند پوست و لباس او مثل پوست و لباس من نبود، اما وقتی از طبیعت زیبا و هوای خیلی خوب محل زندگی شان تعریف می کرد، من کلی حسودی می کردم. دلیلش این است که همیشه در بین یک عالمه ساختمان بلند هستیم اما ایلی ها این چنین نیستند. استفاده از هوای پاک و همچنین لبنیات خیلی قوی ای که خودشان تولید می کنند، آنها را بسیار قوی و سالم نگه می دارد.

ایلی ها به خاطر این که در طبیعت به سر می برند، مجبورند که شجاع باشند تا بتوانند با خطرات طبیعت مقابله کنند. این باعث می شود که به نظر بیاید آنها خیلی خشن هستند. اما این خشونت درواقع همان شجاعت است که طبیعت به آنها بخشیده است.

شهر ما

 

یکی از دوستانم به نام کیمیا بهرامی، که امسال کلاس سوم است، برای کار کلاسی اش، مطلب خیلی جالبی در مورد شهر تهران نوشته بود که وقتی آن را خواندم احساس خیلی خوبی پیدا کردم. حتما مادر مهربانش برای نوشتن این مطلب به او کمک کرده است، هر چه هست روی من خیلی تاثیر گذاشت. به این فکر افتادم که این مطلب را روی وبلاگ مان بگذارم تا بقیه نیز مانند من کمی اطلاعات در مورد شهری که در آن زندگی می کنیم، داشته باشیند.

 



طهران قدیم، تهران بزرگ

کمی با تاریخچه شهرمان آشنا شویم

 

تهران بزرگ، شهر ترافیک، شهر دود، شهر آدم و آهن، در روزگاری نه چندان دور، دهکده کوچکی در شمال ری بود. جایی کوچک، خوش آب و هوا و سرشار از باغ های میوه. قدیمی ترین سند فارسی موجود درباره تهران نشان دهنده این مطلب است که این شهر پیش از سده ی سوم هجری قمری وجود داشته است.

برخی از تاریخ نگاران معتقدند که تهران دارای محلاتی بوده که در زیرزمین ساخته شده بودند و اهالی در آن بیتوته می کردند. شاید سده ی آینده، جایی برای زندگی مردمان در تهران باقی نماند و تهرانی ها یک بار دیگر به زیرزمین ها پناه آورند.

اهمیت و آبدانی تهران از زمان پادشاهان صفوی آغاز شد. چون جد بزرگ صفویان به نام سیدحمزه در شهر ری دفن شده بود و هم به خاطر باغ های وسیع، آب گوارا و چنارهای بلند و زیبا،شاهان صفوی هرچند یک بار به آنجا می آمدند و بدین ترتیب تهران مورد توجه پادشاهان صفوی به خصوص شاه تهماسب یکم واقع شد. او دستور داد ساختمان بارویی به دور شهر بکشند که دارای چهار دروازه و 114 برج به تعداد سوره های قرآن بود.

با سرنگونی افشاریان، تهران تحت نفوذ قاجارها درآمد که رقیب کریمخان زند بود. در طی جنگ و کشاکش میان خان قاجار و کریم خان، لشکر قاجار تار و مار شد و کریمخان با لشکر خویش وارد تهران شد. ظاهرا قصد او آن بود که تهران را پایتخت خویش کند و به همین ساخطر ساختمان دیوانی را در آنجا سخت و به فرمان او برج و باروی شهر تعمیر و ارک سلطنتی نیز بازسازی شد. پس از مرگ کریمخان زند، آقا محمد خان پس از جنگ سختی که با لطفعلی خان زند داشت بر کشور چیره شد و تهران را در آغاز سده سیزدهم  و به سال 1024 پایتخت خویش قرار داد و از آن پس تهران، دارالخلافه به معنای پایتخت نامیده شد.

در زمان محمدشاه قاجار گسترش و رونق تهران همچنان ادامه یافت و دو کوی تازه به نام عباس آباد و دیگری به نام محمدیه به محله های تهران افزوده شد و آب رودخانه کرج به نام نهر کرج به تهران انتقال یافت که آب روان میان بلواز کشاورز یادگار همان زمان است.

در سال های 1320 تا 1332 که هم زمان بود با جنگ جهانی دوم، به دلیل پیامدهای ناشی از جنگ جهان و مشکلات سیاسی به وجود آمده، تغییرات زیادی در کشور به وجود آمد و در سال های 1332 تا 1357 شهر تهران به سرعت توسعه پیدا کرد.

گسترش تهران در طی سال های بعد از انقلاب به عوامل زیادی از جمله وقوع جنگ تحمیلی و افزایش مهاجرت به تهران، تمرکز امکانات آموزشی و بهداشتی، درمانی و رفاهی در تهران مربوط می شد که همه این عوامل باعث شد جمعیت شهر تهران بی اندازه گسترش پیدا کند.

محله ها و دروازه های قدیم طهران

تهران قدیم، شهری در حصار بود و محدوده ای مشخص داشت. حدود این شهر از شمال به خیابان انقلاب می رسید و نرسیده به پیچ شمیران بعد از چهارراه کالج به سمت غرب مایل می شد و نیم دایره ای را به وجود می آورد. این شهر کوچک از غرب به چهارراه جمهوری تا نزدیکی گمرگ، می رسید و محدوده جنوبی آن نیز خیابان شوش بود تا میدان شوش.شلع شرقی شهر را خیابان 17 شهریور تشکیل می داد که پس از میدان شهدا ادامه می یافت. تمامی این خیابان ها غیر از شوش اولین خیابان هایی بودند که در دوران پهلوی اول به وجود آمدند و محدوده شهر را تشکیل دادند. تهران قدیم از 5 محله تشکیل می شد: عودلاجان، شنگلج، بازار، چاله میدان و دولت.

در دوران فتحعلی شاه، شهر تهران تنها شش درازه در اطراف داشت و تعداد آن ها در روزگار ناصرالدین شاه به دوازه عدد رسید. این دروازه ها با دهانه ای بزرگ در ورودی های مشخص شهر ساخته می شود و هر یک دروازه ها دو ورودی کوچک نیز در طرفین داشت.

تهران قشنگ ما جاذبه های طبیعی بسیاری دارد. از جمله قله دماوند بام ایران، دشت لار، دریاچه تار و هویر، تنگه واشی، قلعه دختر، شهرستانک. اماکن مذهبی مهمی نیز در تهران وجود دارد که باعث می شود بسیار از مردم به این شهر مسافرت کنند از جمله بی بی زبیده، امام زاده صالح، امام زاده پنج تن، امام زاده اسماعیل و ...

این شهر زیبا با وجود همه زیبایی هایش به خاطر جمعیت زیادی که دارد، در معرض آلودگی بسیاری قرار گرفته است. آلودگی بسیار در آن نه تنها مردم این شهر را تهدید می کند، بلکه تمام طبیعت زیبای آن را نیز تهدید می کند. شاید به زودی مجبور شویم این شهر زیبا را ترک کنیم.

 

حال که این مطلب را خواندید، مژده می دهم که انشاالله به زودی در مورد آلودگی شهر تهران نیز مطالبی خواهم نوشت. شاید مجبور نشویم شهرمان را رها کنیم! هر چه باشد ما فرزندان این شهر زیبا هستیم.